امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Earner

    ˈɜːrnər ˈɜːnə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    (شخصی که در ازای انجام کار یا خدمتی مشخص پول به دست می‌آورد) مزدبگیر، نان‌آور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - Today's students are tomorrow's earners.
    - دانش‌آموزان امروز، مزدبگیران فردا هستند.
    - In most of these cases, the woman is the sole earner in the family.
    - در بیشتر این موارد، زن تنها نان‌آور خانواده است.
    noun countable
    (فعالیت یا محصولی که درآمد را به ارمغان می‌آورد) منبع درآمد
    - Insurance is a big earner for the UK economy.
    - بیمه منبع درآمد بزرگی برای اقتصاد انگلستان است.
    - Smoking has been a useful earner for the government.
    - سیگار منبع درآمد سودمندی برای دولت بوده است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد earner

    1. noun Someone who earn wages in return for their labor
      Synonyms: wage-earner

    لغات هم‌خانواده earner

    ارجاع به لغت earner

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «earner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/earner

    لغات نزدیک earner

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند