امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Eastward

ˈiːstwərd ˈiːstwəd
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از eastwards به‌ جای eastward استفاده کرد.

معنی

noun adjective adverb
رو به خاور، رو به مشرق، شرقی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eastward

  1. noun The cardinal compass point that is at 90 degrees
    Synonyms:
    east due east e
  1. adverb Toward the east
    Synonyms:
    eastwards
  1. adjective Moving toward the east
    Synonyms:
    eastbound

لغات هم‌خانواده eastward

ارجاع به لغت eastward

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eastward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eastward

لغات نزدیک eastward

پیشنهاد بهبود معانی