امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Economical

    ˌiːkəˈnɑːmɪkl ˌekəˈnɒmɪkl / / ˌiː-
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more economical

    • صفت عالی:

      most economical

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B2
    صرفه‌جو، میانه‌رو در مصرف

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - be economical with
    - صرفه‌جویی کردن در، قناعت کردن در
    - She is a very economical housewife.
    - او خانه‌دار بسیار صرفه‌جویی است.
    adjective
    (اجاق) کم‌مصرف، (سخن، شیوه) موجز، کوتاه، (عمل) میانه‌رو در مصرف
    - an economical style
    - سبک موجز
    adjective
    اقتصادی، مقرون‌به‌صرفه، باصرفه
    - an economical way of using fuel
    - روش صرفه‌جویانه مصرف سوخت
    - Sea transportation is the most economical.
    - حمل و نقل دریایی از همه ارزان‌تر است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد economical

    1. adjective conservative with resources; careful
      Synonyms:
      thrifty careful saving frugal prudent efficient sparing close practical provident tight chary circumspect skimping scrimping unwasteful cost-effective penny-pinching money-saving watchful spare methodical miserly stingy penny-wise closefisted mean prudential canny niggardly parsimonious avaricious work-saving meager penurious curmudgeonly on the rims
      Antonyms:
      wasteful careless expensive uncareful uneconomical
    1. adjective inexpensive
      Synonyms:
      cheap low-priced reasonable low fair moderate modest reduced on sale marked down cut rate steal sound dirt cheap dime a dozen quite a buy cost next to nothing cost nothing dog cheap bought for a song
      Antonyms:
      expensive unreasonable uneconomical

    لغات هم‌خانواده economical

    ارجاع به لغت economical

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «economical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/economical

    لغات نزدیک economical

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دشمن جهودها دش پروری دعاوی حقه دعوای نمونه دفتر روزانه کشتی دفتر گرته ها دلجویی کردن از دلنگاره دلیراندن دلیل غیبت او دلیل نادرستی دم فشاری دما آلودگی دماغ مالی کردن دمیسزون دم گیری دنبلیچه دندان نیمه آسیا دنده ناسانگر دنیوی سازی