امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Eight

eɪt eɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    eights

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun A1
عدد هشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- eight days
- هشت روز
- an eight-side table
- میز هشت‌بر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eight

  1. noun A group of United States painters founded in 1907 and noted for their realistic depictions of sordid aspects of city life
    Synonyms:
    octad octet 8 ashcan school ogdoad octagon viii eighter octave eighter-from-decatur octateuch octonary octameter octastyle
  1. adjective Being one more than seven
    Synonyms:
    octadic 8 octagonal octennial viii
  1. noun One of four playing cards in a deck with eight pips on the face
    Synonyms:
    eight-spot

ارجاع به لغت eight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eight

لغات نزدیک eight

پیشنهاد بهبود معانی