با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Electioneer

əˌlekʃəˈnɪr əˌlekʃəˈnɪr
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive adjective
فعالیت انتخاباتی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد electioneer

  1. verb To solicit votes
    Synonyms: canvass, barnstorm, stump

ارجاع به لغت electioneer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «electioneer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/electioneer

لغات نزدیک electioneer

پیشنهاد بهبود معانی