امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Elected

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    elects
  • وجه وصفی حال:

    electing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
انتخاب‌شده، منتخب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- the elected members
- اعضای انتخاب‌شده
- elected official
- مسئول منتخب
- elected PM
- نخست‌وزیر منتخب
- the elected president
- رئیس‌جمهور منتخب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد elected

  1. adjective Subject to popular election
    Synonyms:
    chosen duly elected voted in elective in on a landslide
    Antonyms:
    appointive
  1. verb To make a choice from a number of alternatives
    Synonyms:
    selected picked opted voted singled preferred chosen nominated legislated embraced named determined designated decided culled called assumed
  1. verb Select as representative; choose
    Synonyms:
    voted balloted
    Antonyms:
    ignored

لغات هم‌خانواده elected

ارجاع به لغت elected

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «elected» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/elected

لغات نزدیک elected

پیشنهاد بهبود معانی