امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Endowed

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
برخوردار، دارا، صاحب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد endowed

  1. verb To provide support for all times
    Synonyms:
    funded founded bequeathed
  1. adjective Having talent
    Synonyms:
    gifted talented dotal
  1. verb Give qualities or abilities to
    Synonyms:
    invested provided endued supplied gifted willed supported girt left granted furnished funded equipped dowered enriched empowered contributed bestowed bequeathed awarded
    Antonyms:
    received taken
  1. adjective Provided or supplied or equipped with (especially as by inheritance or nature)
    Antonyms:
    unendowed

ارجاع به لغت endowed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «endowed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/endowed

لغات نزدیک endowed

پیشنهاد بهبود معانی