امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Engulf

ɪnˈɡʌlf ɪnˈɡʌlf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    engulfed
  • شکل سوم:

    engulfed
  • سوم‌شخص مفرد:

    engulfs
  • وجه وصفی حال:

    engulfing

توضیحات

همچنین می‌توان از ingulf به‌ جای engulf استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
احاطه کردن، محاصره کردن، گیر انداختن، گرفتار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Flood was threatening to engulf the village.
- دهکده در معرض خطر محاصره‌ی سیل قرار داشت.
- Fear can sometimes engulf a person in overwhelming situations.
- ترس گاهی اوقات ممکن است فرد را در موقعیت‌های طاقت‌فرسا گرفتار کند.
verb - transitive
بلعیدن، در کام خود فرو بردن، فرو بردن، غرق کردن، غوطه‌ور کردن، فراگرفتن، در بر گرفتن
- Fire had engulfed the building.
- آتش ساختمان را در کام خود فرو برده بود.
- His mistake was to engulf himself in a political mire.
- اشتباه او این بود که خود را در یک منجلاب سیاسی غوطه‌ور کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد engulf

  1. verb absorb, overwhelm
    Synonyms:
    bury consume deluge drown encompass engross envelop flood imbibe immerse inundate overflow overrun overwhelm plunge submerge swallow up swamp whelm

ارجاع به لغت engulf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «engulf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/engulf

لغات نزدیک engulf

پیشنهاد بهبود معانی