امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Entirety

ɪnˈtaɪrət̬i ɪnˈtaɪərəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تمامیت، جمع کل، چیز درست و دست‌نخورده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the singular entirety of medieval civilization
- یکپارچگی منحصر‌به‌فرد تمدن قرون وسطی
- to view a problem in its entirety
- مسئله‌ای را به‌طورکلی و کامل مورد بررسی قرار دادن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد entirety

  1. noun wholeness, whole
    Synonyms:
    absoluteness aggregate all allness collectiveness collectivity completeness complex comprehensiveness ensemble entireness everything fullness gross intactness integrality integrity omneity omnitude oneness perfection plenitude sum sum total the works total totality undividedness unity universality whole ball of wax whole bit whole enchilada whole nine yards
    Antonyms:
    fraction incompleteness part partiality section

Collocations

  • in its entirety

    کلاً، به‌طور‌کامل، تماماً، سراپا، سراسر

ارجاع به لغت entirety

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «entirety» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/entirety

لغات نزدیک entirety

پیشنهاد بهبود معانی