امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Entitle

ɪnˈtaɪtl ɪnˈtaɪtl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    entitled
  • شکل سوم:

    entitled
  • سوم‌شخص مفرد:

    entitles
  • وجه وصفی حال:

    entitling

توضیحات

همچنین می‌توان از intitle به‌ جای entitle استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
حق دادن، شایسته دانستن، لقب دادن، ملقب ساختن، نام نهادن، نامیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- My article was published in a book entitled Milton and Homer.
- مقاله‌ی من در کتابی با عنوان «میلتون و هومر» چاپ شد.
- The article was entitled "the Sources of Discord."
- عنوان مقاله «سرچشمه‌های ناهم‌سازی» بود.
- His age entitles him to a pension.
- سن، او را مشمول دریافت حقوق بازنشستگی می‌کند.
- He is entitled to cancel the contract any time he wishes.
- او حق دارد هر وقت بخواهد قرارداد را فسخ کند.
- you are entitled to your opinion
- شما مجاز به داشتن نظریات خودتان هستید (در عقاید خود آزادید)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد entitle

  1. verb name, label
    Synonyms:
    baptize call characterize christen denominate designate dub nickname style subtitle term title
  1. verb hold right to
    Synonyms:
    accredit allow authorize be in line for confer a right empower enable enfranchise fit for have coming let license make eligible permit qualify for rate warrant

لغات هم‌خانواده entitle

ارجاع به لغت entitle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «entitle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/entitle

لغات نزدیک entitle

پیشنهاد بهبود معانی