با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Enumeration

American: əˌnuːməˈreɪʃn̩ British: ɪˌnjuːməˈreɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    enumerations

معنی‌ها

noun
شمارش، احصا
noun
نام بردن یک به یک، صورت دادن، ذکر جزئیات، بررسی موارد
noun
صورت، سیاهه، ریز، فهرست، لیست
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد enumeration

  1. noun inventory
    Synonyms: catalog, register, list

ارجاع به لغت enumeration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enumeration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enumeration

لغات نزدیک enumeration

پیشنهاد بهبود معانی