امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Eradicating

American: ɪˈrædəˌketɪŋ British: ɪˈrædɪkeɪtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    eradicated
  • شکل سوم:

    eradicated
  • سوم‌شخص مفرد:

    eradicates

معنی

verb - transitive C2
ریشه‌کن کردن، از بین بردن، خلاص شدن از، قلع‌وقمع کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eradicating

  1. verb To get rid of, especially by banishment or execution
    Synonyms:
    removing liquidating purging eliminating
  1. verb Destroy completely, as if down to the roots
    Synonyms:
    exterminating uprooting extirpating removing obliterating annihilating killing destroying eliminating extinguishing trashing erasing smothering rooting abolishing razing decimating liquidating expunging demolishing deleting clearing
    Antonyms:
    planting instituting establishing assisting aiding helping fixing bearing creating

ارجاع به لغت eradicating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eradicating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eradicating

لغات نزدیک eradicating

پیشنهاد بهبود معانی