امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Erosion

ɪˈroʊʒn ɪˈrəʊʒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    erosions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
فرسایش، سایش، فساد تدریجی، تحلیل، ساییدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- soil erosion
- فرسایش خاک
- wind erosion
- فرسایش خاک در اثر باد، باد فرسایش
- the erosion of the leader's credibility
- از بین رفتن اعتماد نسبت به رهبر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد erosion

  1. noun deterioration; wearing away
    Synonyms:
    abrasion attrition consumption corrosion decrease desedimentation despoliation destruction disintegration eating away grinding down spoiling washing away wear wearing down
    Antonyms:
    building construction rebuilding strengthening

لغات هم‌خانواده erosion

  • noun
    erosion
  • verb - transitive
    erode

ارجاع به لغت erosion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «erosion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/erosion

لغات نزدیک erosion

پیشنهاد بهبود معانی