امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ever

ˈevər ˈevə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb A2
همیشه، همواره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- And they lived happily ever after.
- و پس از آن همواره خوشحال و خرم زندگی کردند.
- I'll love you for ever and ever.
- همیشه تو را دوست خواهم داشت.
- He is ever making the same mistake.
- او پیوسته همین اشتباه را می‌کند.
adverb
هرگز، هیچ، اصلاً، تاکنون، تا این هنگام
- Have you ever met her?
- هرگز او را ملاقات کرده‌ای؟
- Have you ever seen an elephant?
- آیا تاکنون فیل دیده‌ای؟
- That was their first defeat ever.
- این اولین شکست آن‌ها (تا آن زمان) بود.
- She has been wearing black ever since her husband's death.
- از (موقع) مرگ شوهرش تا حال سیاه‌پوش شده است.
adverb
بسیار، خیلی
- I am ever so tired!
- آخ که چقدر خسته‌ام!
- We were ever so glad to meet her!
- از ملاقات او بسیار مسرور شدیم!
- I am ever so thankful to you!
- بی‌نهایت از شما سپاسگزارم!
adverb
در هر صورت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ever

  1. adverb always, at any time
    Synonyms:
    anytime at all at all times at any point by any chance consistently constantly continually endlessly eternally everlastingly evermore forever for keeps in any case incessantly in perpetuum invariably on any occasion perpetually regularly relentlessly till cows come home to the end of time unceasingly unendingly usually

Collocations

  • ever since

    از (آن وقت)، از آن هنگام، از آن موقع (تا حال)

  • ever so

    (عامیانه) بسیار، خیلی، بی‌اندازه، بی‌نهایت

ارجاع به لغت ever

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ever» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ever

لغات نزدیک ever

پیشنهاد بهبود معانی