با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Eventually

ɪˈventʃuəli / / -tʃəli ɪˈventʃuəli / / -tʃəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
سرانجام، عاقبت، در نهایت، نهایتاً
- she eventually married her childhood sweetheart.
- او سرانجام با عشق دوران کودکی‌اش ازدواج کرد.
- The company eventually monopolized the entire cigarette industry.
- شرکت در نهایت کل امتیاز انحصاری صنعت سیگار را از آن خود کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eventually

  1. adverb in the course of time
    Synonyms: after all, at last, at the end of the day, finally, hereafter, in future, in the end, in the long run, one day, someday, sometime, sooner or later, ultimately, when all is said and done, yet

لغات هم‌خانواده eventually

ارجاع به لغت eventually

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eventually» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eventually

لغات نزدیک eventually

پیشنهاد بهبود معانی