امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Examination

ɪɡˌzæməˈneɪʃn ɪɡˌzæməˈneɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    examinations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
آزمون، آزمایه، امتحان، آزمایش، محک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- university entrance examination
- آزمون ورودی دانشگاه
- to take an examination
- در آزمون شرکت کردن
- final examinations
- امتحانات نهایی
noun countable
بازرسی، معاینه، رسیدگی
- a careful examination of the records
- بررسی دقیق سوابق
- The police's examination of the contents of the bottle yielded no results.
- بررسی محتویات بطری از سوی پلیس به جایی نرسید.
- Before answering, read the examination carefully to the end.
- پیش از پاسخ دادن، سوالات امتحانی را تا آخر با دقت بخوانید.
- an examination room
- اتاق معاینه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد examination

  1. noun test, analysis
    Synonyms:
    assay audit battery blue book breakdown canvass catechism checking checkup cross-examination diagnosis dissection exam experiment exploration final grilling inquest inquiry inquisition inspection interrogation investigation legwork make-up observation once-over oral perlustration perusal probe quest questioning questionnaire quiz raid reconnaissance research review scan scrutiny search study survey the eye third degree trial tryout view written
  1. noun medical checkup
    Synonyms:
    autopsy biopsy exam inquiry observation physical postoperative probe test

Collocations

لغات هم‌خانواده examination

ارجاع به لغت examination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «examination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/examination

لغات نزدیک examination

پیشنهاد بهبود معانی