امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Examine

ɪɡˈzæmɪn ɪɡˈzæmɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    examined
  • شکل سوم:

    examined
  • سوم‌شخص مفرد:

    examines
  • وجه وصفی حال:

    examining

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
بازرسی کردن، معاینه کردن، بازجویی کردن، بررسی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- They examined the signature and found it to be forged.
- آن‌ها امضا را بررسی کردند و به جعلی بودن آن پی بردند.
- Experts are still examining the causes of the fire.
- کارشناسان هنوز دارند علل آن آتش‌سوزی را بررسی می‌کنند.
- The police examined his pockets.
- پلیس جیب‌های او را گشت.
- I went to have my eye examined.
- رفتم که چشمم را معاینه کنند.
- The doctor examined his patients.
- دکتر بیماران خود را معاینه کرد.
verb - transitive
امتحان کردن، آزمودن، آزمون کردن
- Tomorrow the teacher will examine each one of us.
- فردا معلم از همه‌ی ما امتحان خواهد گرفت.
verb - intransitive
امتحان دادن، امتحان شدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد examine

  1. verb analyze, test
    Synonyms:
    appraise assay audit canvass case check check out chew over consider criticize delve into dig into explore eye finger frisk go into go over go through gun inquire inspect investigate look over look see parse pat down peruse pick at ponder pore over probe prospect prove read reconnoiter research review scan scope screen scrutinate scrutinize search into sift size up study survey sweep take stock of try turn over vet view weigh winnow
  1. verb ask questions pointedly
    Synonyms:
    catechize check cross-examine experiment give the third give the third degree grill inquire interrogate judge measure pump put through the wringer query quiz try try out weigh

لغات هم‌خانواده examine

ارجاع به لغت examine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «examine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/examine

لغات نزدیک examine

پیشنهاد بهبود معانی