امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Exceed

ɪkˈsiːd ɪkˈsiːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    exceeded
  • شکل سوم:

    exceeded
  • سوم‌شخص مفرد:

    exceeds
  • وجه وصفی حال:

    exceeding

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb C1
تجاوز کردن، متجاوز بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
متجاوز شدن از، تجاوزکردن از، بالغ شدن بر، قدم فراتر نهادن، تخطی کردن از، عقب گذاشتن
- to exceed the speed limit
- از سرعت قانونی تندتر رفتن
- to exceed one's expectation
- از حد انتظار کسی بیشتر بودن
- The weight of your suitcase exceeds the legal limit.
- وزن چمدان شما از حد قانونی متجاوز است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exceed

  1. verb be superior to; surpass
    Synonyms:
    beat best better break record cap distance eclipse excel get upper hand go beyond go by have advantage have a jump on have it all over out-distance outdo outpace outreach outrun outshine outstrip overstep overtake overtax pass rise above run circles around surmount top transcend
    Antonyms:
    be inferior fail fall behind

ارجاع به لغت exceed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exceed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exceed

لغات نزدیک exceed

پیشنهاد بهبود معانی