امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Extent

ɪkˈstent ɪkˈstent
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    extents

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun B2
وسعت، فراخی، اندازه، حد، مقدار، حوزه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
noun
وسعت، اندازه
- the extent of his political influence
- دامنه‌ی نفوذ سیاسی او
- He expanded his empire to its largest extent.
- او امپراطوری خود را به بیشترین حد خود گسترش داد.
- the extent of his knowledge
- گستردگی دانش او
- The full extent of the damages sustained is not yet known.
- میزان دقیق آسیب‌های وارده هنوز تعیین نشده است.
- We will benefit from free trade to the same extent as the Koreans do.
- ما به اندازه‌ی کره‌ای‌ها از تجارت آزاد بهره خواهیم برد.
- I don't know to what extent he is aware of this.
- نمی‌دانم تا چه حد به این موضوع آگاهی دارد.
- Her health deteriorated to such an extent that she had to be hospitalized.
- سلامتی‌اش به حدی تحلیل رفت که لازم شد در بیمارستان بستری‌ شود.
- We will defend our rights even to the extent of giving our lives.
- ما حتی به قمیت از دست دادن جانمان از حقوق خود دفاع خواهیم کرد.
- They lost money to the extent that they decided to close the shop.
- آن‌ها به حدی ضرر کردند که تصمیم گرفتند مغازه را ببندند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extent

  1. noun range, magnitude
    Synonyms:
    admeasurement ambit amount amplitude area bounds breadth bulk capaciousness compass degree dimensions duration elbowroom expanse expansion extension intensity leeway length limit mass matter measure neighborhood orbit order period of time play proliferation proportions purview quantity radius reach scope size space spaciousness span sphere stretch sweep term territory time tract tune vicinity volume wideness width

Collocations

  • to a large extent

    به میزان زیاد

    به میزان زیاد، به مقدار زیاد، اکثراً

ارجاع به لغت extent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/extent

لغات نزدیک extent

پیشنهاد بهبود معانی