با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Facts

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural A2
حقایق، واقعیات، داده‌های اطلاعاتی
- No decision will be made until we know all the facts.
- پیش از دانستن تمام حقایق تصمیمی نخواهیم گرفت.
- I don't know all the facts about the case.
- من تمام حقایق را درمورد این پرونده نمی‌دانم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد facts

  1. noun inside information
    Synonyms: bottom line, brass tacks, certainty, clue, cue, data, details, dope, gospel, info, inside dope, like it is, lowdown, numbers, poop, reality, scoop, score, story, whole story
    Antonyms: lies

Collocations

  • facts and figures

    داده‌ها و فرتورها، واقعیات و تصاویر (یا اعداد)

ارجاع به لغت facts

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «facts» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/facts

لغات نزدیک facts

پیشنهاد بهبود معانی