امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fierce

fɪrs fɪəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    fiercer
  • صفت عالی:

    fiercest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
ژیان، درنده، شرزه، حریص، سبع، تندخو، خشم‌آلود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a fierce dog
- سگ درنده
- fierce fighting
- جنگ وحشیانه
- fierce native tribes
- قبایل بومی خون‌خوار
- a fierce storm
- توفان بی‌امان
- fierce artillery attack
- آتش شدید توپخانه
- a fierce embrace
- در آغوش گرفتن با حرارت زیاد
- The food in that restaurant was something fierce.
- غذای آن رستوران گند بود.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fierce

  1. adjective violent, menacing
    Synonyms:
    angry animal ape awful barbarous bloodthirsty blustery boisterous bold brutal brutish cruel cutthroat dangerous enraged fell feral ferocious fiery flipped frightening furious horrible howling impetuous infuriated intense malevolent malign murderous passionate powerful primitive raging raving relentless savage stormy strong tempestuous terrible threatening tigerish truculent tumultous/tumultuous uncontrollable untamed vehement venomous vicious wild
    Antonyms:
    calm gentle kind meek nonviolent peaceful tame tender unthreatening

ارجاع به لغت fierce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fierce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fierce

لغات نزدیک fierce

پیشنهاد بهبود معانی