با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Fiftieth

ˈfɪftiəθ ˈfɪftɪəθ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
پنجاهم، پنجاهمین، یک پنجاهم
- her fiftieth birthday
- پنجاهمین زاد‌روز او
- the fiftieth person in the medical school entrance examination
- نفر پنجاهم در کنکور طب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fiftieth

  1. adjective The ordinal number of fifty in counting order
    Synonyms: 50th

ارجاع به لغت fiftieth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fiftieth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fiftieth

لغات نزدیک fiftieth

پیشنهاد بهبود معانی