با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Firkin

ˈfɜːrkɪn ˈfɜːkɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
قدیمی چلیک، حلب، بشکه‌ی چوبی (در اندازه‌ای کوچک)
- The firkin was filled to the brim with delicious ale.
- بشکه‌ی چوبی تا لبه با آبجوی خوشمزه پر شد.
- The firkin was made of sturdy oak and had intricate carvings.
- چلیک از بلوط محکم ساخته شده بود و دارای کنده‌کاری‌های پیچیده بود.
noun countable
فیرکین (واحد ظرفیت در بریتانیا) (برابر با یک چهارم پیمانه)
- The farmer sold a firkin of butter at the market.
- کشاورز یک فیرکین کره را در بازار فروخت.
- The baker used a firkin of flour to make a large batch of bread.
- نانوا از یک فیرکین آرد برای تهیه‌ی یک دسته‌ی بزرگ نان استفاده کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت firkin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «firkin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/firkin

لغات نزدیک firkin

پیشنهاد بهبود معانی