امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flung

flʌŋ flʌŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    flung
  • شکل سوم:

    flung
  • سوم‌شخص مفرد:

    flings
  • وجه وصفی حال:

    flinging

معنی‌ها

adverb
زمان گذشته ساده فعل Fling

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
adverb
قسمت سوم فعل Fling
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flung

  1. verb indulge oneself
    Synonyms:
    tossed thrown slung fired splurged pitched launched hurtled hurled whirled disposed dumped hove scattered discarded plunged dashed shied overthrown shot darted flounced cast flirted flipped emitted chucked
    Antonyms:
    caught
  1. verb to throw with violence
    Synonyms:
    threw thrown

ارجاع به لغت flung

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flung» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flung

لغات نزدیک flung

پیشنهاد بهبود معانی