با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Font

fɑːnt fɒnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    fonts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
دین حوض (برای غسل تعمید)، ظرف مخصوص نگه‌داری آب مقدس، ظرف مایعات
- The font was filled with holy water for the sacrament of baptism.
- برای مراسم مقدس غسل تعمید، حوض با آب مقدس پر شد.
- The font in the church was beautifully carved from marble.
- حوض کلیسا به‌زیبایی با سنگ مرمر منبت‌کاری شده بود.
noun countable
کامپیوتر فونت، قلم (مجموعه‌ای از حروف و نمادها در یک طرح و اندازه‌ی خاص)
- The font used in the logo is sleek and modern.
- فونت استفاده شده در لوگو شیک و مدرن است.
- The font style used in this article is elegant and classic.
- سبک قلم استفاده شده در این مقاله زیبا و کلاسیک است.
noun countable
سرچشمه، منبع، مخزن
- The font of creativity flows from the depths of the artist's soul.
- سرچشمه‌ی خلاقیت از اعماق روح هنرمند جاری می‌شود.
- The source of the river was located in the mountains.
- سرچشمه‌ی رودخانه در کوهستان قرار داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد font

  1. noun source
    Synonyms: fount, fountain, genesis, origin, root, seed, wellspring
  2. noun print type
    Synonyms: face, typeface

ارجاع به لغت font

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «font» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/font

لغات نزدیک font

پیشنهاد بهبود معانی