با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Fucking

ˈfʌkɪŋ ˈfʌkɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    fucked
  • شکل سوم:

    fucked
  • سوم شخص مفرد:

    fucks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb informal
ناپسند به‌شدت، بسیار، خیلی
- It's fucking cold here!
- اینجا خیلی سرده!
- She was fucking tired after working a double shift.
- او بعداز دو شیفت کاری بسیار خسته بود.
adjective adverb informal
ناپسند لعنتی، کیری
- This fucking weather!
- این هوای لعنتی!
- The fucking bus never arrived on time.
- اتوبوس کیری هیچ‌وقت به‌موقع نرسید.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fucking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fucking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fucking

لغات نزدیک fucking

پیشنهاد بهبود معانی