با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Full-bodied

ˈfʊlˈbɑːdiːd ˈfʊlˈbɒdɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
(شراب یا خوراک و غیره) قوی و خوشمزه، پرطعم و بو
- full-bodied wine
- شراب قوی و خوشمزه
adjective
(از نظر اندازه و پهنا یا جنس و نوع) درشت، تنومند، پرمایه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد full-bodied

  1. adjective robust
    Synonyms: concentrated, fruity, full-flavored, heady, heavy, lusty, mellow, potent, redolent, rich, strong, well-matured
    Antonyms: weak

ارجاع به لغت full-bodied

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «full-bodied» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/full-bodied

لغات نزدیک full-bodied

پیشنهاد بهبود معانی