امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Generally

ˈdʒenrəli ˈdʒenrəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
به‌طور کلی، عموماً، به‌طور معمول، اکثراً، به‌طور گسترده، کلاً، قاعدتاً، معمولا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a generally accepted practice
- عملی که مورد پذیرش همگان است
- Women are generally shorter than men.
- زن‌ها معمولاً از مردها کوتاه‌ترند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد generally

  1. adverb mainly, in most cases
    Synonyms:
    about all in all almost always altogether approximately as a rule broadly by and large chiefly commonly conventionally customarily en masse extensively for the most part habitually largely mostly normally on average on the whole ordinarily overall popularly practically predominantly primarily principally publicly regularly roughly roundly thereabouts typically universally usually widely
    Antonyms:
    exactly particularly rarely seldom specifically

Collocations

لغات هم‌خانواده generally

  • adverb
    generally

ارجاع به لغت generally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «generally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/generally

لغات نزدیک generally

پیشنهاد بهبود معانی