امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Generalship

ˈdʒenrəlʃɪp ˈdʒenrəlʃɪp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
سرلشکری، سرتیپی، علم لشکرکشی، مدیریت، ریاست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد generalship

  1. noun The direction of affairs
    Synonyms:
    strategics logistics leadership
  1. noun The office and authority of a general
    Synonyms:
    generalcy

ارجاع به لغت generalship

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «generalship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/generalship

لغات نزدیک generalship

پیشنهاد بهبود معانی