امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Generic

dʒəˈnerɪk dʒəˈnerɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    generics
  • صفت تفضیلی:

    more generic
  • صفت عالی:

    most generic

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
مشترک، مشابه، یکسان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- She preferred the generic version of the software for its simplicity.
- او نسخه‌ی مشابه نرم‌افزار را به‌دلیل سادگی آن ترجیح داد.
- He wore a generic costume to the costume party.
- او لباسی مشترک در مهمانی لباس پوشید.
adjective noun countable
(محصول، به‌خصوص دارو) متفرقه، بدون نام تجاری خاص
- The store only carried generic brands of medication.
- فروشگاه فقط دارای مارک‌های متفرقه‌ی دارو بود.
- I prefer to buy generic cleaning supplies to save money.
- من ترجیح می‌دهم برای صرفه‌جویی در هزینه، لوازم تمیزکننده‌ی متفرقه بخرم.
adjective
عمومی، کلی، عام
- This shirt is very plain and generic, but it's perfect for work.
- این پیراهن بسیار ساده و معمولی است، اما برای کار بسیار مناسب است.
- The textbook contain genetic information.
- کتاب درسی حاوی اطلاعات عمومی است.
adjective
زیست‌شناسی (وابسته به) نوع، جنس، تیره link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده
- The generic name for cats is Felis.
- نام تیره‌ی گربه‌ها Felis است.
- The biologist's research focused on the generic relationships between different species within a family.
- تحقیقات زیست‌شناس بر روابط نوعی بین گونه‌های مختلف در یک خاندان متمرکز بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد generic

  1. adjective common, general
    Synonyms:
    all-encompassing blanket collective comprehensive inclusive nonexclusive sweeping universal wide
    Antonyms:
    exclusive individual particular specific

Collocations

ارجاع به لغت generic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «generic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/generic

لغات نزدیک generic

پیشنهاد بهبود معانی