با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Gentleperson

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
آدم شریف، شخص محترم
- Opposite her an old gentleperson sat reading.
- مقابلش آدم شریفی نشسته بود و کتاب می‌خواند.
- He was the embodiment of the English gentleperson.
- او تجسم یک انسان شریف انگلیسی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gentleperson

  1. noun polite, well-mannered person
    Synonyms: aristocrat, brick, good egg, good person, nice person, noble, scholar

ارجاع به لغت gentleperson

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gentleperson» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gentleperson

لغات نزدیک gentleperson

پیشنهاد بهبود معانی