با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Gentlewoman

ˈdʒentlˌwʊmən ˈdʒentlˌwʊmən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بانو، خانم، زن نجیب، زن باتربیت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gentlewoman

  1. noun A ladylike woman
    Synonyms: noblewoman, woman of breeding
  2. noun A woman of refinement
    Synonyms: lady, attendant, considerate, dame, gracious, madam, ma'am, polite

ارجاع به لغت gentlewoman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gentlewoman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gentlewoman

لغات نزدیک gentlewoman

پیشنهاد بهبود معانی