با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Girlie

ˈɡɜːrli ˈɡɜːli
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: girly

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal
دخترونه
- girlie voice
- صدای دخترونه
- She was wearing girly dress.
- لباس دخترونه پوشیده بود.
noun countable informal
دختر، دخترک، زن جوان
- The girlie was wearing a bright pink dress.
- اون دختر یه لباس صورتی روشن پوشیده بود.
- The girly had long blonde hair and bright blue eyes.
- دخترک موهای بلوند بلند و چشمان آبی روشن داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت girlie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «girlie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/girlie

لغات نزدیک girlie

پیشنهاد بهبود معانی