امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Girlish

ˈɡɜrːlɪʃ ˈɡɜːlɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more girlish
  • صفت عالی:

    most girlish

معنی

adjective
دختروار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد girlish

  1. adjective juvenile
    Synonyms: naïve, mincing, unsophisticated, fresh, teenage, hoydenish, young
    Antonyms: mature, matronly, sophisticated

ارجاع به لغت girlish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «girlish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/girlish

لغات نزدیک girlish

پیشنهاد بهبود معانی