امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Greatness

ˈɡreɪtnəs ˈɡreɪtnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun B2
بزرگی، زیادی، عظمت، شکوه، شدت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun
(شخص) بزرگی، برجستگی، اهمیت، تشخیص، شهرت، افتخار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد greatness

  1. noun large size
    Synonyms:
    abundance amplitude bigness bulk enormity force high degree hugeness immensity infinity intensity length magnitude mass might potency power prodigiousness sizableness strength vastness
    Antonyms:
    littleness smallness tininess
  1. noun nobleness of character; eminence
    Synonyms:
    celebrity chivalry dignity distinction fame generosity glory grandeur heroism high-mindedness idealism illustriousness importance loftiness magnanimity majesty merit morality nobility note prominence renown stateliness sublimity worthiness
    Antonyms:
    insignificance unimportance

لغات هم‌خانواده greatness

ارجاع به لغت greatness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «greatness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/greatness

لغات نزدیک greatness

پیشنهاد بهبود معانی