امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Griddlecake

    American: ˈɡrɪdlˌkeɪk British: ˈɡrɪdlˌkeɪk
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    نوعی کیک نازک و مسطح که روی صفحه‌ی فلزی پخته می‌شود، پنکیک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد griddlecake

    1. noun A scone made by dropping a spoonful of batter on a griddle
      Synonyms:
      drop scone scotch-pancake
    1. noun A flat cake of thin batter fried on both sides on a griddle
      Synonyms:
      pancake battercake flannel-cake flapcake flapjack hotcake hot cake

    ارجاع به لغت griddlecake

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «griddlecake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/griddlecake

    لغات نزدیک griddlecake

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return