با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Grift

ɡrɪft ɡrɪft
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive verb - intransitive
گوش‌بری کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grift

  1. noun swindle
    Synonyms: cheating, confidence game, con game, deceit, dirty pool, double-dealing, extortion, fix, fraud, racket, rip-off, scam, shady deal, shell game, stealing, sting, trickery

ارجاع به لغت grift

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grift» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grift

لغات نزدیک grift

پیشنهاد بهبود معانی