گذشتهی ساده:
guardedشکل سوم:
guardedسومشخص مفرد:
guardsوجه وصفی حال:
guardingشکل جمع:
guardsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هشیار بودن، مواظب بودن، غفلت نکردن
گارد احترام
پاس دادن، نگهبانی کردن، کشیک دادن
مواظب بودن، پاییدن، آماده و هوشیار بودن
غافل شدن، مهیا نبودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «guard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/guard