امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Habiliment

həˈbɪləmənt həˈbɪlɪmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
آرایش، لباس زیبا، جامه، استعداد فکری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد habiliment

  1. noun A set or style of clothing.
    Synonyms:
    Often used in plural: costume dress garb guise outfit turnout getup rig
  1. noun Articles worn to cover the body.
    Synonyms:
    clothing attire clothes dress Often used in plural: apparel apparel garment raiment article of clothing tog garb vesture gown trappings wear wearable

ارجاع به لغت habiliment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «habiliment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/habiliment

لغات نزدیک habiliment

پیشنهاد بهبود معانی