امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ham

hæm hæm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hams

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable A2
غذا و آشپزی گوشت ران خوک (که نمک‌سود یا دودی شده است)، ژامبون (تهیه‌شده از ران خوک) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- I love eating ham sandwiches for lunch.
- عاشق خوردن ساندویچ ژامبون برای ناهار هستم.
- My favorite type of ham is smoked.
- ران خوک محبوب من نوع دودی آن است.
noun countable
سینما و تئاتر نابازیگر (بازیگری که سبک بازی‌اش مصنوعی و قدیمی است و اغلب در بازی خود غلو می‌کند)
- She is a terrible ham.
- او نابازیگر بسیار بدی است.
- The director was frustrated with the ham's exaggerated acting style.
- کارگردان از سبک بازی اغراق‌آمیز این نابازیگر ناامید شده بود.
noun countable
اپراتور (که مجوز دارد و در رادیوی آماتور کار می‌کند)
- My neighbor is radio ham.
- همسایه‌ام اپراتور رادیو است.
- Hams often participate in contests to test their radio operating skills.
- اپراتورها اغلب در مسابقات شرکت می‌کنند تا مهارت‌های رادیویی خود را آزمایش کنند.
noun countable
کالبدشناسی پشت ران و کفل (معمولاً به‌صورت جمع می‌آید) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده
- The hams of the athlete were strong and muscular.
- پشت ران و کفل این ورزشکار قوی و عضلانی بود.
- She had a bruise on her ham from falling off the bike.
- بر اثر افتادن از دوچرخه پشت ران و کفل او کبود شده بود.
verb - intransitive verb - transitive
سینما و تئاتر غلو کردن (در بازی)، غلوآمیز بازی کردن
- The actors were hamming it up to make the audience laugh.
- بازیگران برای خنداندن حضار در اجرای نقش خود غلو می‌کردند.
- She loves to ham it up whenever she's on stage.
- وقتی که روی صحنه است، دوست دارد غلوآمیز بازی کند.
noun
حام (یکی از پسران نوح) (با حرف بزرگ)
- The descendants of Ham settled in Egypt, Nubia, and Canaan.
- فرزندان حام در مصر، نوبه و کنعان ساکن شدند.
- Many scholars trace the origins of the Egyptians back to Ham.
- بسیاری از محققان ریشه‌ی مصریان را به حام بازمی‌گردانند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ham

  1. noun one who overacts
    Synonyms:
    exhibitionist grandstander showoff hot dog hotshot

Collocations

سوال‌های رایج ham

معنی ham به فارسی چی میشه؟

کلمه "ham" در زبان انگلیسی به معنای "ژامبون" یا "ران خوک" است. این واژه به طور خاص به گوشتی اشاره دارد که از قسمت ران یا پای خوک تهیه می‌شود و معمولاً به صورت نمک‌سود، دودی یا پخته شده مصرف می‌شود. در ادامه به بررسی معانی، نحوه تهیه، انواع و نکات جالب درباره‌ی ژامبون می‌پردازیم.

تاریخچه و ریشه کلمه

واژه "ham" از زبان انگلیسی قدیم و به معنای "پای" یا "ران" آمده است. در واقع، این کلمه به بخشی از بدن جانور اشاره دارد که در آن گوشت نرم و چرب وجود دارد. در گذشته، روش‌های نگهداری گوشت به دلیل عدم وجود یخچال و فریزر بسیار مهم بود و نمک‌سود کردن و دودی کردن گوشت از روش‌های معمول نگهداری به شمار می‌رفت.

روش‌های تهیه

ژامبون معمولاً از ران خوک تهیه می‌شود و چندین روش برای آماده‌سازی آن وجود دارد:

- نمک‌سود کردن: در این روش، گوشت در محلول نمکی قرار داده می‌شود تا طعم‌دار و ماندگار شود. این روش به حفظ گوشت کمک می‌کند و طعمی خاص به آن می‌بخشد.

- دودی کردن: در این روش، گوشت پس از نمک‌سود کردن در معرض دود چوب‌های خاص قرار می‌گیرد. این کار نه تنها طعم و عطر خاصی به ژامبون می‌دهد، بلکه به حفظ آن نیز کمک می‌کند.

- پختن: برخی از ژامبون‌ها پس از نمک‌سود کردن و دودی کردن، پخته می‌شوند تا آماده مصرف شوند.

انواع ژامبون

ژامبون انواع مختلفی دارد که هر کدام با روش‌های خاصی تهیه می‌شوند:

- ژامبون دودی: این نوع از طریق دودی کردن تهیه می‌شود و طعم عمیق‌تری دارد.

- ژامبون نمک‌سود: این نوع به صورت مستقیم با نمک نگهداری می‌شود و عطر و طعم خاصی دارد.

- ژامبون پخته: این نوع معمولاً از ژامبون‌های دیگر پخته می‌شود و به عنوان یک غذای آماده به فروش می‌رسد.

نکات جالب

- شکلات در ژامبون: در برخی از کشورها، برای طعم‌دهی به ژامبون، از شکلات یا شکر قهوه‌ای استفاده می‌شود که باعث ایجاد یک طعم شیرین و شگفت‌انگیز می‌شود.

- ژامبون در فرهنگ‌های مختلف: در بسیاری از فرهنگ‌ها، ژامبون به عنوان یک ماده غذایی مهم در مراسم‌ها و جشن‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، در مراسم عید شکرگزاری در ایالات متحده، ژامبون یکی از غذاهای اصلی است.

- مغذی بودن: ژامبون منبع خوبی از پروتئین و ویتامین‌های B است، اما باید به میزان مصرف آن توجه کرد، زیرا ممکن است حاوی چربی‌های اشباع و نمک بالایی باشد.

ارجاع به لغت ham

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ham» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ham

لغات نزدیک ham

پیشنهاد بهبود معانی