با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Handmade

ˌhændˈmeɪd ˌhændˈmeɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
مصنوع دست، دستی، یدی، دستباف، دست‌دوز
- Handmade tools are more expensive than machine-made ones.
- ابزار دست‌ساخت از ابزار ماشینی گران‌تر است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد handmade

  1. adjective made by hand
    Synonyms: handicraft, handcrafted, homemade, homespun
    Antonyms: factory-made, manufactured, machine-made

ارجاع به لغت handmade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «handmade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/handmade

لغات نزدیک handmade

پیشنهاد بهبود معانی