با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hayseed

ˈheɪˌsiːd ˈheɪsiːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
تخم علف، تخم علوفه
noun
کاه، چیله
noun
(قدیمی - عامیانه) دهاتی ساده‌لوح، نقل علی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hayseed

  1. noun bumpkin, yokel
    Synonyms: backwoodsman/woman, boor, clodhopper, country boy/girl, country bumpkin, country cousin, hick, hillbilly, rustic

ارجاع به لغت hayseed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hayseed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hayseed

لغات نزدیک hayseed

پیشنهاد بهبود معانی