با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Haywire

ˈheɪwaɪr ˈheɪwaɪə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun adjective
سیم که با آن بسته‌های کاه و علوفه‌ی خشک را می‌بندند، سیم کاه‌بندی
noun adjective
(عامیانه) درهم‌و‌برهم، نامنظم، نابه‌سامان، خراب، درهم‌ریخته
noun adjective
خل، آشفته
- The radio fell to the ground and went completely haywire.
- رادیو بر زمین افتاد و کاملاً خراب شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد haywire

  1. adjective broken; crazy
    Synonyms: amiss, amok, batty, berserk, bonkers, chaotic, confused, cracked, crazed, defective, disordered, disorganized, erratic, flipped, in a mess, in pieces, insane, mad, messy, nuts, orderless, out of order, out of whack, out to lunch, psycho, schizo, screwball, screwy, touched, unbalanced, unglued, unhinged, wacky

Idioms

  • go haywire

    1- خل شدن، خل‌بازی درآوردن، مخبط بودن 2- خراب شدن (دستگاه و غیره)، نامنظم شد.ن

ارجاع به لغت haywire

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «haywire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/haywire

لغات نزدیک haywire

پیشنهاد بهبود معانی