با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Headband

ˈhedbænd ˈhedbænd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
هدبند، سربند، پیشانی‌بند
- The headband was adorned with small flowers.
- سربند با گل‌های کوچک تزئین شده بود.
- The headband matched perfectly with her outfit.
- هدبند کاملاً با لباس او مطابقت داشت.
noun countable
انگلیسی آمریکایی تل (مو)
- The headband was adorned with sparkly rhinestones.
- تل با بدلیجات درخشان تزئین شده بود.
- He used a headband to hold back his long, unruly hair.
- او از یک تل برای نگه‌داشتن موهای بلند و نامنظم خود استفاده می‌کرد.
noun countable
شیرازه
- The headband on the book added a touch of elegance to the design.
- شیرازه‌ی روی کتاب ظرافتی را به طراحی اضافه کرده است.
- The book had a beautiful silk headband.
- کتاب شیرازه‌ی ابریشمی زیبایی داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد headband

  1. noun
    Synonyms: agal, bandeau, coronet, diadem, fillet, frontlet, snood, tiara

ارجاع به لغت headband

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «headband» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/headband

لغات نزدیک headband

پیشنهاد بهبود معانی