با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Headwaiter

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
سرپیشخدمت (رستوران و غیره)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد headwaiter

  1. noun A dining-room attendant who is in charge of the waiters and the seating of customers
    Synonyms: captain, maitre d'hotel, maitre-d

ارجاع به لغت headwaiter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «headwaiter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/headwaiter

لغات نزدیک headwaiter

پیشنهاد بهبود معانی