با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hear Of

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
(درباره‌ی چیزی یا کسی) شنیدن، مطلع شدن، اطلاع یافتن، باخبر شدن، آگاهی یافتن
- I was so sorry to hear of your father’s death.
- از شنیدن خبر درگذشت پدرت بسیار متأسف شدم.
- The last I heard of him he was living in Glasgow.
- آخرین باری که از او باخبر شدم، در گلاسکو زندگی می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hear of

  1. verb hear about
    Synonyms: know about, be aware of, become aware of, discover, know

ارجاع به لغت hear of

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hear of» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hear-of

لغات نزدیک hear of

پیشنهاد بهبود معانی