با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Heart-whole

ˈhɑrt hoʊl ˈhɑːt wəʊl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
فارغ از عشق
- Despite the numerous suitors, she remained heart-whole and focused on her career.
- علی‌رغم خواستگاران متعدد، او هم‌چنان فارغ از عشق بود و روی حرفه‌اش متمرکز بود.
- He was heart-whole, preferring to spend his time with friends and family.
- او فارغ از عشق بود و ترجیح می‌داد وقتش را با دوستان و خانواده بگذراند.
adjective
خالصانه، صمیمانه
- He gave a heart-whole apology.
- خالصانه عذرخواهی کرد.
- Her heart-whole smile showed her genuine happiness and contentment.
- لبخند صمیمانه‌ی او شادی و رضایت واقعی‌اش را نشان می‌داد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت heart-whole

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heart-whole» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heart-whole

لغات نزدیک heart-whole

پیشنهاد بهبود معانی