امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Heights

hɑɪts haɪts
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
ارتفاعات، بلندی‌ها (به ویژه در نام مکان‌ها)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Many tourists visit the Golan Heights.
- گردشگران زیادی از بلندی‌های جولان دیدن می‌کنند.
- The sun sets over the heights of the mountains.
- خورشید بر فراز ارتفاعات کوه‌ها غروب می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heights

  1. noun Elevation especially above sea level or above the earth's surface
    Synonyms:
    elevations prominences altitudes pitches
    Antonyms:
    widths bottoms depths
  1. noun A high place
    Synonyms:
    top summits pinnacles peaks high maxima elevations meridians climaxes crises payoffs crests acme exaltations apices eminences dimensions crowns ceilings altitudes end
    Antonyms:
    bottoms nadirs
  1. noun An eminence
    Synonyms:
    slopes peaks vertexes top summits roofs crowns crests caps rises apices
  1. noun Elevation above a given level, as of the sun or a star above the horizon; altitude.
    Synonyms:
    elevations

لغات هم‌خانواده heights

ارجاع به لغت heights

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heights» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heights

لغات نزدیک heights

پیشنهاد بهبود معانی