با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hick

hɪk hɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
(آمریکا، عامیانه) دهاتی جاهل، احمق، نفهم
- He became rich but remained a hick.
- پولدار شد؛ ولی دهاتی مسلک باقی ماند.
- a hick town
- شهر دهات‌مانند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hick

  1. noun rustic
    Synonyms: backwoodsman/woman, boor, bumpkin, clodhopper, cornfed, country boy/girl, country cousin, countryman/woman, farmer, hayseed, hillbilly, local yokel, redneck, rube, rural, yokel

ارجاع به لغت hick

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hick» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hick

لغات نزدیک hick

پیشنهاد بهبود معانی