با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Higher-up

ˌhaɪərˈʌp ˈhaɪərˈʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal
مقام ارشد
- The higher-up approved the new curriculum.
- مقام ارشد برنامه‌ی درسی جدید را تصویب کرد.
- The higher-up in the company made the final decision on the project.
- مقام ارشد شرکت تصمیم نهایی را در مورد پروژه گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد higher-up

  1. noun One who stands above another in rank
    Synonyms: superior, better, elder, senior, superordinate
  2. adverb In or to a place that is higher
    Synonyms: above, in a higher place, to a higher place

ارجاع به لغت higher-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «higher-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/higher-up

لغات نزدیک higher-up

پیشنهاد بهبود معانی